کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : موسی علیمرادی     نوع شعر : مرثیه     وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن     قالب شعر : غزل    

رنگ سرخ ناله‌هایت از ستم بی‌رنگ شد          پاسخ نی نامۀ خون رنگ تو نیرنگ شد

پُر شده از نقشۀ جان کندنت این خاک ها          بسکه در هر جای حجره رد و پای چنگ شد


قلب هر سنگی از آهت آب شد با این وجود          گوش این سنگین دلان سنگین تر از هر سنگ شد

کاسه آبی چند گامی آن طرف دشمن گذاشت          هر قدر خود را کشیدی فاصله فرسنگ شد

دست وپا از بس زدی گودال گویا کنده‌ای          چون حسین بن علی در مقتلت جا تنگ شد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی همچون خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان و به پشت بام بردن بدن امام و .... در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

عاقبت وقتی رسیدی ریخت دشمن آب را          تشنه کشتن اینچنین از کربلا فرهنگ شد

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : بردیا محمدی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

زهـری تمامیِّ جگـرش را گرفته بود            سیلاب خون دو چشم ترش را گرفته بود

طوبای باغ سبز “رضا” زرد زرد شد            آفـت تـمام برگ و برش را گرفته بود


پروانه در هجوم ملخ ها پرش شکست            آتـش تـمـام بـال و پرش را گرفته بود

از درد مثل حضرت زهـرا خمیده شد            با دستهای خود کـمرش را گرفته بود

دور از مدینه؛ غـربت بغـداد را چشید            ارث غـریـبـی پـدرش را گرفـتـه بود

شکر خدا نه پیرهنش دست خورده بود            نه نیزه حجم بال و پرش را گرفته بود

در پیـش چشم مـادر پهـلـو شکـسته‌ای            شمر از قـفا سر پسرش را گرفته بود

با ضربه‌های ممتد او استخوان شکست            در پیش خواهری که سرش را گرفته بود

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید

جـان می‌کـند مقـابل چـشم کـنـیزها            یک عده پست دور و برش را گرفته بود

رقـص و صدای هـلهـله‌های بـلـندشان            تـأثـیـر آه شـعـلـه ورش را گرفته بود

بیت زیر به دلیل تحریفی بودن داستان ساربان حذف شد

ای کاش بیـخـیال شود سـاربـان فـقـط            انگـشـترش ولی نظرش را گرفته بود

زبانحال امام جواد علیه‌السلام قبل از شهادت

شاعر : محمود اسدی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل

درون حجرۀ دربسته گـشته مأمنم بابا            بیا یکدم تماشا کن به خاک افتادنم بابا

منی که دائما هستم به فکر رأفت وبخشش            ولیکن همسرم بوده به فکر کشتنم بابا


صدایم در نمی‌آید ز سوز زهر و بی‌آبی            نباشد جوهری دیگر به مادر گفتنم بابا

ز ظلم همسرِ نا مهربانم، لحظه‌ای بنگر            میان حجرۀ دربسته دست وپا زنم بابا

غریب الغربایی و غریبی چون حسین و من            برایت چون علیِ اکبری در گلشنم بابا

برای بردن جـسمم عـبا لازم نمی‌باشد            نشد دیگر ز هم پاشیده اعضای تنم بابا

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل ایراد در قافیه شعر که احتمالاً ایراد تایپی است تغییر داده شد

درون حجرۀ دربسته گـشته مأمنم بابا            بیا یکدم تماشا کن به خاک افتادم بابا

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

زظلم همسرِبی مهربانم،لحظه‌ای بنگر            میان حجرۀ دربسته دست وپا زنم بابا

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید

اگرچه پای کوبی کرده‌اند از داغ من امّا            نگردد زیر و رو جسمم به پای دشمنم بابا

می‌اندازند جسمم را روی خاک زمین امّا            نباشد دست این وآن دگر پیراهـنم بابا

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : قصیده

الا ولایت تـو اصـل دیـن، امـام جـواد            الا ثـنـات خـطـاب مـبـین، امـام جـواد

مـحـمـد بـن عـلـی بن مـوسـی جـعـفـر            نـهـم وصی رسـول امـین، امـام جـواد


نـهـم امـام و نـهـم حجّت و نـهـم مـولا            نهم ولی، نهمین شمس دین، امام جواد

زشرم لطف و عطا و عنایت و کرمت            گرفـته جود به رخ آسـتـین، امام جواد

به گرد خرمن لطف و عـنایـتت بودند            هماره خلق خدا خوشه چین، امام جواد

مـقربان الهی به کـوی تو شب و روز            نهند چهـره به خاک زمین، امام جواد

هـمـاره دست تـوسل به درگهت آرنـد            فرشـتگـان ز سپـهـر برین، امام جواد

به ریسمان ولایت هـمیـشه چنگ زدم            که هست رشتۀ حبل المتیتن، امام جواد

بــر آســتــان تــو روی نــیــاز آوردم            تـوئی تو قـبـلـۀ اهل یـقـیـن، امام جواد

محبّت تو به قلبم زجان عزیزتر است            قـسم به خـالـق جان آفرین، امام جواد

نظیر نیست تو را در عطا و جود و کرم            چنان که نیست خدا را قرین، امام جواد

مـحـبـّت تـو بـه عـفـو خـدا نـویـدم داد            که نیست توشۀ راهم جز این، امام جواد

به خاک بوسی کـوی تو افـتخار کـنند            صدها ملک به روی زمین، امام جواد

هزار حیف که شد هـمـسر تو قاتل تو            سزای مهر تو شد زهر کین، امام جواد

درون حجرۀ در بسته تشنه جان دادی            غریب و خسته دل و بی‌معین، امام جواد

به یـاد سـوز دل تو به سـیـنـۀ (میـثـم)            نـفـس شـده شـرر آتـشـیـن، امام جـواد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما به دلیل مغایرت با مضامین زیارت جامعۀ کبیره « وَ وَرَثَةِ الْأَنْبِياءِ، وَ سُلالَةَ النَّبِيِّينَ، وَ صَفْوَةَ الْمُرْسَلِينَ » و عدم رعایت شأن انبیا؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و پیروی از فرامین و آموزه‌های ائمّه، بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

به خاک بوسی کـوی تو افـتخار کـنند            هزار عـیسی گردون نشین، امام جواد

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

تو دست و پا زدی او کرد دست افشانی            نشد زاشک غمت شرمگین، امام جواد

تن شـهـیـد که دیـده به روی بـام نهـند            چرا به جسم تو شد این چنین، امام جواد

در آفـتاب، به جـسم تو سایه افـکـنـدند            کـبـوتـران زیسار و یـمـین، امام جواد

شنیـده‌ام که زبالای بام بر روی خاک            فـتـاد آن بــدن نــازنـیـن، امــام جــواد

تن مطـهّـر تو هـمـچون پـیـکـر جـدت            سه روز ماند به روی زمین، امام جواد

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : مهدی رحیمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

در دست تو عـیـار کـرم می‌شود زیاد            در سایه سار اسـم تو کم می‌شود زیاد

نوبت به گفتن از سر زلفت که می‌شود            بی‌شک شهـید اهـل قـلـم می‌شود زیاد


مثـل نَـفَـس برای رضایی که بی‌گمان            در بـازدم عـلاقـه به دم می‌شود زیـاد

در مَـسلَک جـواد اگر قول جود رفت            وقـت وفـای وعـده رقـم می‌شـود زیاد

باب الجواد چیست که در بین زائران            آن جا که می‌بـسـند قـسم می‌شود زیاد

باب الجواد چیست که هر کس از آن گذشت            در چشم‌هاش شوق حرم می‌شود زیاد

من مانده‌ام که مثل تو در بین اهل بیت            از زن چرا به مرد ستم می‌شود زیاد؟

در چـشم سرمـه‌ایِ گُهَـرشـاد دم به دم            شادی افـول کرده و غـم می‌شود زیاد

وقتی که اُمِّ رذل تـأسّی به جعـده کرد            در فکر او عـلاقه به سم می‌شود زیاد

حالا مسیر روضه به جایی رسیده که            پـیـش امــام چـار قـدم مـی‌شـود زیـاد

گودال نیست حجره‌اش، اما به پیکرش            از ضرب تیر و نیزه وَرَم می‌شود زیاد

گاهی شبیه اکبر و چون قاسم اینچنین            هم می‌شود خلاصه و هم می‌شود زیاد

: امتیاز

زبانحال امام جواد علیه‌السلام قبل از شهادت

شاعر : محمود ژولیده نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

مُردم و هنگام جان دادن کسی با من نبود           حجره‌ام دربسته بود و خانه‌ام ایمن نبود

هادی‌ام را هم به سختی زیر لب دادم ندا           قدرتی دیگر برای این صدا کردن نبود


من بحال مرگ بودم قاتلم در شور و شوق           انتظاری بیش از این از جانب دشمن نبود

آب می جستم مگر قدری کنم رفع عطش           آب بود و جرعه‌ای از آن نصیب من نبود

شکر می‌کردم خدا را تشنه‌ام مثل حسین           نیزه‌ای اما به حلقم وقت جان کندن نبود

سینه‌ام از چکـمه‌های قـاتلم سنگین نشد           خنجری بالا سرم هنگام جان دادن نبود

خـواهـری را یادم آمد در میان قـتـلگاه           محرمی دیگر برای عمه را بردن نبود

این جوانی را نـثار عـمر زهرا می‌کنم           گرچه در باغ و بهارم فصل گل چیدن نبود

غصه پهلو شکسته این جوان را پیر کرد           چاره‌ای دیگر در این ماتم بجز رفتن نبود

زود رفـتـم تا که زود آیـد امـام مـنـتـقـم           نیـتی دیگر به غیر از یار او بودن نبود

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

دست و پا تا می‌زدم رقاصه‌ای کِل می‌کشید           آرزوی دیگری آن لحظه جز مردن نبود

ناله‌های غربتم در هلهله جوهـر نداشت           خانه تاریک و سردم مـأمن ماندن نبود

کاش یک خواهر برای غربتم می‌بیخت اشک           خنده کن بسیار بود و گریه کن اصلا نبود

پیکرم را با جسارت روی بام خانه برد           سایه بال کبوتر بود و جان در تن نبود

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : حسن لطفی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

سر را زِ خاکِ حُجـره اگر بَر نداشتی            تو رو به قبله بودی و خواهر نداشتی

خواهر نداشتی که اگر بود می‌شکست            وقـتی که بـال می‌زدی و پَـر نـداشـتی


وقتی که زهَر بر جگرَت چَنگ می‌کشید            جُـز یـا حـسـین نـالـۀ دیگـر نـداشـتـی

شُکـرِ خـدا که پـیـرهـنـی بود بـر تنت            یـا زیـرِ نـیـزه‌هـا تنِ بـی‌سـر نـداشـتی

شُکرِ خدا که لحـظۀ از هوش رفـتـنت            خـواهـر نـداشتی، غـمِ معـجـر نداشتی

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی همچون خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان و به پشت بام بردن بدن امام و .... در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

از طـوس آمـدند بِـگِـریـنـد در غـمـت            یـاری به غـیـرِ چـند کـبـوتـر نداشـتی

خـتـمـی گـرفـتـه‌انـد برایَت کـنـیـزکان            لبـخـنـد مـی‌زدنـد و تو بـاور نـداشـتی

تو تشنه کام و آب زمین ریخت قـاتلت            چشمت به آب بود و از آن بَر نداشتی

کف می‌زدند دور و بَرَت تا که جان دهی            کف می‌زدند و تاب به پیـکـر نداشتی

کـف می‌زدنـد ولـیـکـن به روی دست            دسـتِ زِ تـن جُـدایِ بــرادر نــداشـتـی

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : رضا باقریان نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

قــاتــلـت آشــنــاسـت واویـــلا            هـمـسـرت بـی‌وفـاست واویـلا

بـدنـت تـیـر مـی‌کـشـد، یـعـنـی            مرگ بهـرت شـفـاست واویلا


مـثـل زهـرا به خـاک افـتـادی            در دلـت غـم به پـاست واویلا

فـــاطــمـه آمـده بــه بــالـیـنـت            حـال وقـت عــزاسـت واویـلا

این شب آخـری به یـاد حـسین            حـجـره‌ات کـربـلاست واویـلا

تــشـنـۀ آب هـسـتـی ای مــولا            این اشـاره بـه جـاست واویـلا

تـشـنـه‌ای که جـدا شـده سر او            گـل خـیـر الــنـسـاسـت واویـلا

روی خاک است با تنی عریان            کــفــنـش بــوریـاسـت واویـلا

بدنش زیر دست و پا و، سرش            بـه روی نـیـزه‌هـاست واویـلا

گـریـه‌های حـزین یک خواهر            از چه رو بـی‌صداست واویلا

نــغـــمــۀ یـــا بُـــنــیَّ مـی‌آیــد            ایـن صــدا آشـنـاسـت واویــلا

چـه قـدَر تــیــر در بــدن دارد            به تـنـش کهـنه پـیـروهن دارد

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ للازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

خــنــدۀ ام‌فــضـل مــلـعـــونــه            حـاصـل گـریـه‌هـاست واویـلا

آن کـنـیـزی که می‌کـنَد خـنـده            چـه قـدَر بـی‌حـیـاسـت واویـلا

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : حسن کردی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : مربع ترکیب

مـائـیـم در پـنـاه تو یا حـضرت جـواد            محـتاج یک نگاه تو یا حضرت جواد
هـستیم عذر خواه تو یا حضرت جواد            قـربان روی مـاه تو یا حضرت جواد


مـا زنـده از عـطـای جـواد الائـمـه‌ایـم

یک عـمـر خـاک پـای جـواد الائمه‌ایم

هر کس که خاک پای تو شد سرفراز شد            از مـنّـت عـطـای هـمـه بـی‌نـیـاز شـد
حرزت در این زمانۀ غم چاره‌ساز شد            گـفـتـیـم یا جـواد و در بـسـتـه بـاز شد
غیر از جواد واژه‌ای انـدازۀ تو نیست
لطفی شـبـیه لطف پـر آوازۀ تو نیست

بر این دل شکسته‌ام ای جان نگاه کن            مـائـیم و این زمـانـۀ بـحـران نگاه کن
بر حـال روزگـار پـریـشان نـگـاه کن            آقـا به جـان شـاه خـراسـان نـگـاه کـن
ای مـرهـم هـمیـشـگی خـسـته جانی‌ام
لـطـفی نداشت بـی‌کـرمت زنـدگـانی‌ام

ای در شـکـوه نـام تـو درمـان دردهـا            سـر می‌رسد کـنـار تو کـتـمـان دردها
هـرچـنـد بـر دلــم زده بــاران دردهـا            درمـان اگر تویی که به قـربان دردها
آقـا تـمـام زنـدگـی‌ام زیـر دین توسـت
در دل همیشه حرف تو و کاظمین توست

دست جواد خـسـتۀ بـخـشـش نمی‌شود            وقت عـطا مـعـطل خـواهش نمی‌شود
آقـام جـز به نـور سـتـایـش نـمـی‌شـود            مدحش به صد کتاب نگارش نمی‌شود
درمانده‌ایم و خـندۀ مولا عـلاج ماست
این اشک شوق در شب دنیا سراج ماست

وقتی که غم به شانه سرازیر می‌شود            حتی جوان ز زندگی‌اش سیر می‌شود
در عـنـفـوان زنـدگی‌اش پـیـر می‌شود            لبخـنـد دشـمنان به دلـش تـیـر می‌شود
مثـل پـدر دلـش به غـریـبی دچـار شد
زهـرا ز داغ عـمر کـمش داغـدار شد

: امتیاز
نقد و بررسی

بندهای زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر و همچنین عدم رعایت قافیه در ابیات دوم حذف شد؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

جـان می‌دهـد غـریب تـرینِ غـریب‌ها            دف می‌زنـنـد دور سـرش نانـجـیب‌ها
افتاده بود و طاقت برخـواستن نداشت            جز خاک و خون نشانۀ دیگر به تن نداشت
از بس که در غریبی خود دست و پا زده
تـنها و خـسـته جان نـفـسـش بـند آمده

می‌سوزد از عطش ولی آبش نمی‌دهند            هـسـتـند اهل خانه، جوابـش نمی‌دهـند
خون می چکـد ز لعـل لب آسمانی‌اش            گویا خـنک شده جـگـر یـار جـانی‌اش
از خـاک تا به بـام تـنـش را کـشیده‌اند
حـالا کـبـوتـران خـدا سـر رسـیـده‌انـد

بــی‌احــتــرام شــد بــدن حـجّـت خــدا            اما سرش نـشـانـه نـشد روی نـیـزه‌ها
هرچند تا سه روز تنـش آفـتاب خورد            از نعل تازه کی بدنش خاک و آب خورد؟
هرچند خاک و خون ز لبانش جدا نشد
دیـگـر به خـیـزران لـب او آشـنـا نشد

لازم به ذکر است که در شعر مسدس قاعده و قانون بر این است که حداقل چهار مصرع اول هر بند باید با یکدیگر هم قافیه باشند جنانچه شاعر محترم این موضوع را در شش بند اول رعایت کرده است، اما متأسفانه در بندهای آخری این اصل بسیار مهم و حیاتی در صنعت شعر رعایت نشده است.

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : فاعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : مسمط

مـن مُـریـدم مـراد مـی‌خـواهـم            وصل خـیـرالـعـبـاد می‌خواهم
کـمــم امــا زیــاد مـی‌خــواهـم            از امــام جـــواد مـی‌خــواهــم


یــا جــواد الائــمــه ادرکــنــی

خاک ابن‌الرضاست در گِل من            مهر او روز حشر، حاصل من
همه جا اوست شمع محـفل من            نقش بسته به مصحـف دل من

یــا جــواد الائــمــه ادرکــنــی

روسـیـاهــم سـفـیـد شـد مـویـم            گرد عـصیان نشـسته بر رویم
هر چه هـستم گـدای این کویم            بــا تــمــام وجـــود مــی‌گـویـم

یــا جــواد الائــمــه ادرکــنــی

گـر چه یـا سـیـدی گـنـهـکـارم            تو مرا یـار و من تو را عـارم
تـو سـراپـا گـلـی و مـن خـارم            بـه هـمـه گـفـتـه‌ام تـو را دارم

یــا جــواد الائــمــه ادرکــنــی

ای ولایـت تــمــام ایـــمـــانــم            کـاظـمـیـن تــو قـبــلــۀ جــانـم
من هـمـه دردم و تو درمــانـم            کـی گــذاری ز درد درمــانــم

یــا جــواد الائــمــه ادرکــنــی

تـو جـوادی و من گـدای تـوأم            مــور افـتـاده زیــر پـای تـوأم
بی نــوائی بـه نـی نـوای تـوأم            هـمـه جـا بـر در سـرای تـوأم

یــا جــواد الائــمــه ادرکــنــی

تو که بر ثـامن‌الحُـجـج پسری            نـور چـشـمی و پارۀ جـگـری
سـیـدی! از پـدر غـریـب‌تـری            خـواهـم از آتش غمت شرری

یــا جــواد الائــمــه ادرکــنــی

یـار زد هـمچـو مـار بر جانت            کُشت اما غـریب و عـطـشانت
داد پـاسخ به لطف و احـسانت            پــدر و مــادرم بـه قــربــانـت

یــا جــواد الائــمــه ادرکــنــی

مـادرت پـشـت آن درِ بــسـتـه            دیده گریان و سیـنـه بـشکـسته
سـوخـت از نـالـۀ تو پـیـوسـته            ای ز بـیــداد یــار دلــخــسـتـه

یــا جــواد الائــمــه ادرکــنــی

با هـمـه لطف و مـهـربـانی تو            قـاتـلـت گـشـت یـار جـانـی تو
رحـم نـنْـمـود بـر جـوانـی تـو            ای فــدای غـــم نــهــانــی تــو

یــا جــواد الائــمــه ادرکــنــی

ای به دامـان مـهـر تـو دسـتـم            من که از کـوثـر شـمـا مـسـتم
بـدم و خـویـش بر شـما بـسـتم            هر کـه‌ام «میـثم» شـمـا هـستم

یــا جــواد الائــمــه ادرکــنــی

: امتیاز

مدح و مرثیۀ امام جواد علیه‌السلام

شاعر : رضا آهی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

کـریم اگـر که نبـاشد گـدا عـزا دارد            جـواد آنکه سخـا و بـسی عـطا دارد

فـدای تو شوم ای رحـمت خـداوندی            گـدای درگهـت از جـود تو بقـا دارد


چه کرده‌ای! که شدی تو جواد آل الله            خوش آنکه دل به ولای تو مبتلا دارد

مدد رسان تو بر این بینوای دلخسته            که در میان دو عالم فقط تو را دارد

نشسته پشت درت این گره به کار آقا            امـید یک نظـر از جـانب شـما دارد

تو منشاء همه حُسنی و معدن فضلی            یـگـانـه‌ای و خـدا مـثل تو کجـا دارد

ز وسعت کرمت عاقـلان ز پا ماندند            کـدام؟ فـاضل دنیا چـنـین سخـا دارد

صفای بارگهت دلپذیر و بی‌وصف ست            شمـیم و عطر خوش جنّت الولا دارد

کـسی که زائـر قـبـر تو می‌شـود آقا            مـقـام و جـایگـهی همچو اولـیا دارد

پس از زیارتتان یک حلاوتی دلچسب            زیـارت نجـف و شهـر کـربـلا دارد

جوادی و همه مهمان سفره‌ات هستند            سخـاوت از نـمک دست تو بها دارد

کبوتر غزلم پَر برای روضه گرفت            میان روضـۀ تو عـاشـقـت نـوا دارد

به یـاد غـربت تو دل غـمین شده آقا            ز کـثـرت محنت چشم من بکـا دارد

خـزان فـتاده میان بهـار سر سبـزت            ملک به روی لبـش وامصیـبـتا دارد

مگر چه داده به تو آن ضعیفۀ بی‌دین            که سرو قامت تو خـم گرفته تا دارد

مگر کسی که سراپا جمال خوبیهاست            جواب خوبی آن در عوض جفا دارد

فضای مقتل تان می‌برد قرار از دل            شهـادتت در و دنـیایی از چرا؟ دارد

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

شدی محتضر و پیکرت غریق عطش            تو ناله می‌زنی و خـنده بی‌حـیا دارد

چرا؟ که این همه ظلم و چرا؟ ستم آقا            به پشت بام و مگر؟ پیکر تو جا دارد

زبانحال امام جواد علیه‌السلام قبل از شهادت

شاعر : محمد جواد شیرازی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

بی‌مهـری‌اش کـاشانه را دلگـیـر کرده            غـم را مـیـان سـیـنـه‌ام تـکـثـیـر کرده

غـربت میان شـهر، جـای خود بـمانـد            غربت در این خانه دلـم را پـیر کرده


خـیلی بـرای قـتل من زحـمت کـشیـده            خـیـلـی بـرای کُـشـتـنـم تـدبـیـر کـرده

با تـیغ، نه، اما به من زهـری که داده            کـار هـزاران ضربـۀ شـمـشیـر کـرده

مـثـل امـام مـجـتـبـی چـیـزی نـگـفـتـم            پـاره جگر این زهـر را تـفسـیر کرده

سر روی پای خواهری باشد چه خوب است            خـواهـر نـدارم تا بـگـویـم دیـر کـرده

حرف از عطش شد یاد جدّم می‌کنم باز            داغـش دل و جـان مرا تـسخـیر کرده

بـسـتـنـد، تـنـهـا آب را بـر روی جـدّم            آبی که گرگ تـشنه را هم سیـر کرده

یــاد وداع عــمــه‌ام از قــتــلـگــاهـش            این لحـظـه‌ها فکـر مرا درگـیـر کرده

زینب مدینه خواب هجران دیده و شمر            در کـربلا این خـواب را تعـبیر کرده

عمّه برادر را اگر نشناخت حق داشت            وقتی که هر عـضو تنش تغـییر کرده

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

من آبـرو دارم در این خـانه نـرقـصید            این سوت وکِل خیلی مرا تحقیر کرده

فـریاد من شد العـطش، با خـنـده‌هایش            فـریـاد من را سخـت بی‌تـأثـیـر کـرده

بیرون کشید از پیکرش صد تیر و مانده            سر نیـزه‌ای که در گـلویش گیر کرده

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : رضا قاسمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : چهارپاره

تو جـوادی، هـمۀ خلـق گـدایان تـوأنـد            بس که آوازۀ تو در هـمه جا پـیچـیـده
پُـر شـده کـیـسۀ ما قـبلِ گـدایـی کردن            گـوش‌هـای تو تـقـاضای گـدا نـشنـیـده


خواستم در بزنم در به روی من وا شد            جـودِ تو کـار گـدایـی مـرا آسـان کرد
قـبل از آنـی که تـقـاضای مداوا بکـنم            چشم تو درد مرا دید و خودش درمان کرد

هـیچ جـا رو نـزدم غـیرِ درِ خـانـۀ تو            من به دستان پُر از جود تو عادت کردم
اصـلا انگـار که فـامیـل تو هـستم آقـا            بـا گـداییِ تو احـسـاس سیـادت کـردم

دل من تنگ شده باز حـرم می‌خـواهم            کـاظمـینی بده و دست گـدا را پُـر کن
نکند صحن تو یک ثانیه خلوت بشود            پس همیشه حرمت را ز گداها پُر کن

باز کن بابِ مرادی به روی نوکر خود            تا بـیایم وسط صحن تو هق هق بکـنم
تا بـخـوانم ز مـصیـبات غـریـبـانـۀ تو            تا که از داغ جـوانـمرگی تو دق بکنم

تشنه بودی و کسی آب به دست تو نداد            حال تو لحظه به لحظه بد و بدتر می‌شد

یک نفر خواهش چشمان تو را ریخت زمین            لب تو خشک، ولی خاک زمین تر می‌شد

روضۀ تشنگی‌ات قلب مرا پرپر کرد            با همین بال شکسته بروم کرب و بلا
شـدت بـی‌نـفـسـی‌ات نـفــسـم را بُـرده            بازدم ها شده ذکر تو و دَم کرب و بلا

عـطشت ارثـیۀ جدّ غـریبت شده است            پس نفس‌های دمِ آخر تو روضۀ اوست
اصلا انگار که گودال، مجسّم شده است            اصلا انگار که بر روی زمین خونِ گلوست

وای از آن لحظه که گودال عطشناک شد و            خون جدت به زمین ریخت و سیراب شد و
از دلِ ریگِ بیابانِ بـلا خـون جـوشید            از ترک‌های لب او دل سنگ آب شد و

داغ او شعله شد و زد به دل خورشید و            همه جا را ز غمش کوره‌ای از آتش کرد
شاه، بر روی زمین بود و سرش بر نیزه            مادری گوشۀ گودال، برایش غش کرد

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

وای از آن لحظه که در حجره به خود پیچیدی            در عوض اهل عزاخانۀ تو رقصیدند
نالـۀ واعـطشایت هـمه جا را پـر کرد            گوش‌ها نالـۀ جانـسوز تو را نـشنـیدند

با غریبانه ترین شکل، تو فریاد زدی            در عوض همسر بی‌رحم تو بر دف می‌زد
دست و پا می‌زدی و دست تو را هم نگرفت            کِل کـشیدند کـنیزان تو او کـف می‌زد

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : مهدی رحیمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

پیکرت از تیر و از سرنیزه مالامال نیست           خنجری دیگر برایت در پر یک شال نیست

گرچه از زهر ستم از درد می پیچی به خود           جسم تو دیگر خدا را شکر در گودال نیست


حیف ام الفضل داری، بی‌ابالفـضلی، ولی           موقع تشییع دیگر خواهرت بدحال نیست

سوختی از زهر کین، اما خدا را شکر که           زیر نعل هیچ اسبی پیکرت پامال نیست

زیر نعل هیچ اسبی نیستی، با این حساب           موقع تقطیع جسمت لشکری خوشحال نیست

سٙم به تو داده ولیکن بی‌خیال جسم توست           روی سینه قـاتل تو این قـٙدٙر فعال نیست

خانه‌ات اما خدا را شکر در آرامش است           پیش نامردان به پای دخترت خلخال نیست

زیـنـبـی دیگـر نـداری و نـمی‌بـیـنـد دگر           هی سرت در تشت و بر نیزه زبانم لال نیست

وزن نعـل اسب از بال کـبـوتر بیش بود           ذوالجناحت هم کنار خیمه خونین بال نیست

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر تغییر داده شد؛ لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

گرچه روی پشت بام و زیرخورشیدی، ولی           جسم تو دیگر خدا را شکر در گودال نیست

بـر تـنـت آرامـش بـال کـبـوترهـاسـت و           زیر نعل هیچ اسبی پیکرت پامال نیست

مدح و مرثیۀ امام جواد علیه‌السلام

شاعر : محمدعلی بیابانی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

ای حجره‌ات غریب ترین جای این جهان            در قتلگاهت، آه، کسی نیست روضه خوان

جز مادری جوان که ز جان آه می‌کشد            هنگام دست و پا زدنت با قـدی کـمان


بغـداد شد مدیـنـه و مـردی که باز هم            در خـانه‌اش ز کـینۀ هـمخانه داد جان

جعده است ام فضل و تو هم مجتبی ولی            آن پست تر از این و تو مظلوم تر از آن

آه از تـنـی که زیـر شـررهای آفـتـاب            پوشیـده بود پیکـرش از نیـزه و سنان

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

آنقـدر بی‌کسی که به دستور هـمسرت            مشتی کنیز مست که رقاص و شادمان

با سوز نـاله‌های تو بر طبـل می‌زنـند            تا نـشـنـونـد داد دلـت را در آن مـیان

آنقدر بی‌کسی که تنت را کشان کشان            دادنـد روی بـام به دسـتــان آســمــان

اما برای ایـنـکـه نـسـوزد تـنت بـبـین            از مـشـهـد آمــدنـد تـمــام کـبــوتــران

مدح و مرثیۀ امام جواد علیه‌السلام

شاعر : فاطمه معصومی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

سوختی آتش گرفت از سوز آهت عالمی            آه بین خانـۀ خود هم نـداری محـرمی

سایه سار خلقی اما پیکرت در آفـتاب            سـرپـنـاه عـالـمی و بـی‌پـنـاه عـالـمـی


در مقـاماتت از اسماعـیل هم بالاتری            تشنه‌ای اما نداری غیر اشکت زمزمی

خط به خط روضه‌ها در بیت بیت نوحه‌ها            گـشتم و بالاتر از داغت ندیدم ماتـمی

گرچه دل خونی ولیکن شوق دیدار پدر            بر تمام زخـم هایت می‌گـذارد مرهمی

: امتیاز
نقد و بررسی

موضوع بردن بدن مطهر امام بر روی پشت بام و سه روز ماندن در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده است و معتبر نیست

سایه سار خلقی اما پیکرت در آفـتاب            سـرپـنـاه عـالـمی و بـی‌پـنـاه عـالـمـی

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : علیرضا خاکساری نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

رسیده جـان به لب اطهـرت؛ اَبَالهادی            نشـسته پیک اجل در بَـرَت؛ اَبَالهادی!

دوباره قصۀ زهر و دوبـاره نامـردی            کـبـود شد هـمۀ پـیـکـرت؛ اَبَـالهـادی!


لباس شمر به تَن کرد و منع آبت کرد            چه کرد با دل تو هـمسرت؛ اَبَالهادی!

شبـیه فـاطمه دستی گرفته ای به کـمر            مگر خدای نکرده پَرَت ...؛ ابالهادی!

میان حجرۀ در بسته دست و پا زدی و            بـریـده شـد نـفـس آخـرت؛ اَبَالـهـادی!

اگر چه زهر به آتش کشیده جسمت را            ولی بـریـده نشد حـنجـرت؛ اَبَالهـادی

دگر به زیر سُـم اسب های تازه نَـفَـس            نـدیـد جـسم تو را دخـتـرت؛ اَبَالهادی!

اگر چه دور و برت خیره سر فراوان بود            ولی نـظاره نشد خـواهـرت؛ اَبَالهادی

چه خوب شد که در آن همهمه کسی نرسید            برای غـارت انـگـشـتـرت؛ اَبَالـهـادی

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

مـدام هـلهـلـه شد تا صـدای تو نـرسـد            صدای خـستۀ بی جوهـرت؛ اَبَالهادی!

کـنـیـزها بدنت را کِـشان کِشان بردند            گرفـتـه بر لـبـۀ در سَـرَت؛ اَبَالهـادی!

سـه روز بـر تَن تو آفـتـاب می تـابـیـد            ولی بـریـده نشد حـنجـرت؛ اَبَالهـادی!

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : امیر عظیمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

تویی که جود و عطا بر امام‌ها داری            چقدر لطف و سخاوت برای ما داری؟!

جـواد فـاطمه ارث از کـریم او بردی            غـریب خانه شدن را ز مجـتبی داری


اگر که زهر زمینت زده است، می‌دانم            به سینه مثل حسن داغ کوچه را داری

شرار زهر لبت را چـقـدر خشکـانده!            به حجره روضۀ عطشان کربلا داری

سـلام ای تن بی‌سـر، سـر بـدون بـدن            چرا گوشۀ دیـر و به نیـزه جا داری؟

تو روی نیزه حواست به عمه‌ها بوده            تو سایـه بر سـر بـی سایـبان ما داری

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

صدای هـلهله و رقـص و پایکـوبی ها            نمی‌گذاشت بگویی به دل چه‌ها داری

تنت رها شده است پشت بام خانه، بناست            سه روز روضۀ ارباب را به پا داری

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما به دلیل مستند نبودن داستان تنور خولی و مغایرت با روایات معتبر؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور اجتناب از گناه تحریف وقایع عاشورا؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید؛ زیرا در روایات معتبر کتب تاریخ الامم والملوک ج ۵ ص ۴۵۵؛ الکامل فی‌التّاریخ ج ۱۱ ص ۱۹۲؛ مَقْتَل خوارزمی ج ۲ ص ۱۰۱؛ مُثیرُالأحْزان ص ۲۸۸؛ مَناقِبِ آلِ ابیطالب ج ۴ ص ۶۰؛ بحارالأنوار ج ۴۵ ص ۱۲۵؛  جلاءالعیون ص ۵۹۸؛ منتهی الآمال ۴۷۴؛ نفس المهموم ص ۵۱۷؛ مقتل جامع ج۲ ص ۳۴؛ مقتل امام حسین ۲۰۹؛ تصریح شده است که خولی سر را در کنج یات و در زیر تشتی قرار دادند، موضوع تنور خولی برای اولین بار در قرن دهم در کتاب روضة الشهدا تحریف شده است؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید

سـلام ای تن بی‌سـر، سـر بـدون بـدن            چرا درون تنور و به نیزه جا داری؟

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : علی سپهری نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : مثنوی

وقتش رسیده است که عرض ادب کنیم            وقـتـش رسیده حال بکـایی طلب کنیم

وقت عزا و گریه و اندوه و ماتم است            امـشب عـزای اشـرف اولاد آدم است


شور قـیامت است که گـویا به پا شده            زیرا عـزای حضرت ابن الرضا شده

او که برای عـالـم و آدم طـبـیب بـود            حتی میان خـانۀ خود هـم غـریب بود

خواهر نداشت تا برسد پیش پیکـرش            مـادر نبود تا که کـند گـریه در برش

از درد زهـر کل تـنـش تـیر می‌کشید            خونابه از لبش به کف حجره می‌چکید

در لحظه‌های آخر خود بی شکیب بود            او غصه‌دار روضۀ شیب الخضیب بود

با اینکه تشنه بود ولی نیزه‌ای نخورد            در بـام خانه پـیرهـنـش را کسی نبرد

شکر خـدا که دخـتر او را کـسی نزد            با کعب نیـزه خواهر او را کسی نزد

خیلی حـسین در ته گـودال خسته بود            قاتـل به روی سیـنـۀ آقا نـشـسـته بود

شمر از صدای نـالۀ زهـرا حـیا نکرد            در قـتـلگاه گـیـسوی او را رهـا نکرد

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

امـا امـان ز ظـلـم و جـفـای کـنـیـزها            گـم شد صداش بـین صدای کـنـیـزها

در وقت احتضار کسی کف نمی‌زنند            هنگام دست و پا زدنش دف نمی‌زنند

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : ناشناس نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : مربع ترکیب

ای که بر جودت سلیمان نبی رو می‌زند           محضرت خیل ملک هر لحظه زانو می‌زند

صحن و ایوان تو را جبرییل جارو می‌زند           شمع عمرت در جوانی از چه سوسو می‌زند


بار دیگر شعله در محصول جان افتاده است

در تـبار مرتضی داغ جـوان افتاده است

ذکـر مظلـومیّـتت در شهر پُـر آوازه شد           در جوانی رشتۀ عمر تو بی شیرازه شد

زهری آمد رخنه کرد و درد بی اندازه شد           زخـم‌هـای کـهـنـۀ آل پـیـمـبـر تـازه شـد

بـاز یا رب بی وفـاییِ زنی در اهل بیت

روضه‌های مجتبی و زهر همسر، اهل بیت

زهر گاهی چند سالی با جگر سر می‌کند           رفته رفته مرغ روحت را کبوتر می‌کند

گاه زهری در جگرها کار خنجر می‌کند           قـلب ها را پاره و جان را مکـدّر می‌کند

در دلت آقای من این زهر کار دشنه کرد

مثل جدّت، لحظۀ آخر تو را لب تشنه کرد

مثل جـدّت، لحـظۀ آخـر تنت بی‌تاب شد           تشنه بودی و لبت محتاج قـدری آب شد

آب هم چون کربلا در خانه‌ات نایاب شد           ذکر لبهایت"علی این تشنه را دریاب" شد

وقت مردن، جرعه آبی بر جگرها خوشتر است

آب خوردن اصلاً از دست پسرها خوشتر است

سایه سار پیکرت، بال کبوتـرهای شهر           گریه‌کن‌های غمت، چشمان مادرهای شهر

سینه‌زن‌های شما دستان خواهرهای شهر           پیکـر تو دفـن شد ماننـد پیکـرهای شهر

کربلا امّا تنی عریان به روی خاک ماند

داغ یک سینه زنی در سیـنۀ افلاک ماند

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما به دلیل مغایرت با مضامین زیارت جامعۀ کبیره « وَ وَرَثَةِ الْأَنْبِياءِ، وَسُلالَةَ النَّبِيِّينَ، وَصَفْوَةَ الْمُرْسَلِينَ » و عدم رعایت شأن انبیا؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و پیروی از فرامین و آموزه‌های ائمّه، بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

ای که بر جودت سلیمان نبی رو می‌زند           روبروی گـنـبد تو نـوح زانو می زند

زبانحال امام جواد علیه‌السلام ( مدح و مرثیه)

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن قالب شعر : مربع ترکیب

کیستم من هفت چرخ نور را شمس الضحّایم           مظهـر جـود خـدا، شمع وجود مصطفایم

سـرو بـاغ آرزوهـای عـلـیِّ مـرتـضـایـم           قلب قرآن، رکن دین، روح خرد، جان دعایم


بحر علم و کوه حلم و دست جود کـبریایم

من کریم ابنِ کریمم، من جواد ابن‌ِالرّضایم

من به ملک جان و ملک دین و ملک دل زعیمم           من کتاب الله را طاها و نور و حا و میمم

من به چشم اهل معنی وجه رحمان الرّحیمم           من به خیل سالکان حقّ صراط مستقیمم

من چـراغ و چـشم سلطان سریر ارتضایم

من کریم ابنِ کریمم، من جواد ابن‌ِالرّضایم

بـوی عـطر جنّت آید از غـبار کاظـمـینم           از سنـین کـودکی فـرمانـروای عـالـمـینم

هفت خورشید سپهر معرفت را نور عینم           پای تا سر مجتبی، سر تا به پا جدّم حسینم

باب هـادی نـازنـین فرزند مصباح الهُـدایم

من کریم ابنِ کریمم، من جواد ابن‌ِالرّضایم

من به زنجیر محبّت قـلب عالم را گرفتم           در کـرامت ارث آبای مکـرّم را گـرفـتم

در بیان از اهل منطق فرصت دم را گرفتم           جان مأمون، قدرت یحیی بن اکثم را گرفتم

گه به استـدلال محکـم، گـاه با نطق رسایم

من کریم ابنِ کریمم، من جواد ابن‌ِالرّضایم

در فضا مأمون یکی بازِ شکاری کرد راهی           ماهیی را صید کرد از دامنِ ابـر سیاهی

بود قصدش امتحـان از مخـزن سرّ الهی           گفتمش از ابر و تبخیر و هوا و صید ماهی

داد هـوش از دست پـیش دانـش بی‌انتهـایم

من کریم ابنِ کریمم، من جواد ابن‌ِالرّضایم

من امام کلّ خلقت بوده‌ام پیش از ولادت           من زعیمم کشتی توحید را بعد از شهادت

ابر و موج و بحر و ماهی داده بر فضلم شهادت           عادتم جود و کرامت بوده در اوج سیادت

هم کرامـت سائل و هم جود می‌باشد گدایم

من کریم ابنِ کریمم، من جواد ابن‌ِالرّضایم

صحـبتم زنگ غـم از آئیـنۀ دل می‌زداید           صورتم در چشم اهل دل خدا را می‌نماید

خنده‌ام باب جنان را بر خلایق می‌گشاید           چشمم از ریحانه، حُسنم از رضا دل می‌رباید

جان شیعه زنده می‌گردد به صحن با صفایم

من کریم ابنِ کریمم، من جواد ابن‌ِالرّضایم

من به خلق آسمان، اهل زمین باب المرادم           من فروغ دیدۀ خـیـرالـنّسا، خـیر العـبـادم

من به خیل دوستان و شیعیان زاد المعادم           من کریمم من عطوفم من رئوفم من جوادم

من به وقـت جـود با بیگـانگان هم آشنـایم

من کریم ابنِ کریمم، من جواد ابن‌ِالرّضایم

سالها سوزِ درونِ خسته شمع محـفلم شد           از جفا و فـتنۀ عـبّاسیان خون بر دلم شد

عاقبت در خانۀ دربـسته یـارم قـاتـلم شد           در جوانی با شرار زهـر حلّ مشکلم شد

من که از خلق زمین و آسمان مشکل گشایم

من کریم ابنِ کریمم، من جواد ابن‌ِالرّضایم

گشت از زهر ستم یک باره قلبم پاره پاره           سوخـتم تا شد نفس در سینۀ تنگم شراره

ظلم مأمون شد به دست دخترش اجرا دوباره           رنج ها بُـردم دمـادم فـتـنه‌ها دیـدم هماره

در سرا، جان دادم و شد عالمی ماتم سرایم

من کریم ابنِ کریمم، من جواد ابن‌ِالرّضایم

سالها پیوسته کوه غم به روی شانه بُردم           شد دلم دریای خون از خونِ دل‌هایی که خوردم

همچو گل کز شاخه می‌گردد جدا کم کم فسرده           مثل بابایم رضا در شهر غربت جان سپردم

قـاتـل نامهـربان هم گشت گـریان از برایم

من کریم ابنِ کریمم، من جواد ابن‌ِالرّضایم

گـل در ایّام بهاران مثل من پرپر نگردد           همسری مسموم زهر کینۀ همسر نگردد

مثل من در خانه یاری بی‌کس و یاور نگردد           وای بر چشمی که بر مظلومی من تر نگردد

سوز و شور و اشگ میثم شد همه وقف عزایم

من کریم ابنِ کریمم، من جواد ابن‌ِالرّضایم

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر در تمام سایتها « تا جائیکه ما بررسی کردیم» حتی سایت نخل میثم بصورت زیر آمده که احتمالا غلط تایپی می باشد لذا جهت رفع نقص اصلاح شد

من به ملک جان و ملک دین و ملک دا رعیمم           من کتاب الله را طاها و نور و حا و میمم

در فضا مأمون یکی بازِ شکاری کرد راهی           ماهیی را صید کرد از دامن ابر و سیاهی

هـم کـرامت و هـم جود می‌باشـد گـدایـم           من کریم ابنِ کریمم، من جواد ابن‌ِالرّضایم